این روز های من

ساخت وبلاگ
  و چشمان تو همان کافه ی دنجی ستکه قهوه هایش جرف ندارد... + شمایی که در نظر سنجی های اینستا شرکت نمی کنی، شما خییییییییلییییییی با کلاسی + ببخشید عکس ها واضح نیس، نور کم بود... دوستان آهنگ وب براتون پخش میشه؟ این روز های من...ادامه مطلب
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 86 تاريخ : پنجشنبه 19 خرداد 1401 ساعت: 15:29

نمی دونم الان چرا یک هو یاد این وبلاگ افتادموقتی نگاه کردم و دیدم آخرین پستم برای سال ۹۷ه خعلی تعجب کردم چه قدررر زود سه سال گذشتحقیقتش این وبلاگ رو دوست ندارم چون برام یادآور تلخ ترین روز های زندگیم دوره ی کنکورمه چند باری خواستم حذفش کنم ولی دلم نیومد،می دونی آدم وقتی ۱۸،۱۹ سالشه خعلی دنیاش متفاوته، خعلی پرشورِ خعلی امید داره، یادمه همش توی رویاهام خودم رو پزشک می دیدم، اونم پزشکی شیراز، کلی آرزوهای رنگارنگ توی سرم داشتم اصلا به جز اون به چیزی فکر نمی کردم، اما همین موقع ها بود که رتبه ی کنکورم اومد و دیدم نه بابا به ما نمی خوره این رشته(۴۰۰۰شدم)، دل کندن خعلی برام سخت بود از اون آرزو ها چون من باورشون کرده بودم ....سر جلسه ی کنکور چنان اضطرابی من رو گرفت که نمی تونم حتی توصیفش کنم قلبم به شدددتتتتت تند می زد و چشمام سیاهی می رفت و این باعث شد که من نتونم خوب کنکور بدم بهونه نمی یارم واقعا می گممن چند باری توی زندگیم دچار این نوع اضطراب شدید شدم یادمه وقتی بچه بودم هر وقت که اخبار نگاه می کردیم و مثلا از جنگ می گفت من اینجوری مضطرب می شدم و تا چند روز ادامه داشت یا وقتی بزرگتر شدم این نوع اضطراب وقتی سراغم میومد که اتفاق مهمی توی زندکیم می خواست بیوفته مثلا امتحانات خاص یا همین کنکور الان که دارم ارشد مشاوره می خونم متوجه شدم اسمش حملات پانیکه امیدوارم هرگز تجربش نکرده باشی و نکنی چنان اضطرابی تمام وجودت رو می گیره که بدنت یخ می کنه، قلبت چنان تند می زنه که احساس می کنی الاناس از حلقت بیرون بزنه، به شدت بی قراری طوری که حتی نمی تونی بخوابی.... و هیچکس هیچکس هیچکس دوباره می گم هیچکس نمی تونه درکت کنه مگر اینکه خودش دچارش شده باشهخلاصه این حمله ی مزخرف نذا این روز های من...ادامه مطلب
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 79 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 8:51

اون موقع ها که من زیاد میومدم بلاگفا (سال ۹۳اینا)ی وبلاگی رو خعلی دنبال می کردم اسمش فک کنم واکنش های دوپامین و دی وان بود خاطرات دو تا دانشجوی داروسازی بود که با هم وبلاگ رو درست کرده بودن، نوشته هاشون خعلی قشنگ بود و دی وان (دختر خانمه) هر وقت عکس می ذاشت، دست هاش لاک های خیلی مرتبی داشت که من عاشقشون بودمعاشق این بودم که روی تی بگ ها جملات آرامش بخش می نوشت هر وقت قرار داشتن کلی پاستیل و لواشک و شکلات برای هم می بردن (از این خز هایی که واسع خود نمایی از این کارها می کنن نبودن واقعا دلی بود) تازه ماگ هاشونم خریده بودن و قرار گذاشتن که ازشون استفاده کنن و ببرن خونه ی خودشون چه قدر دوست داشتم منم اینجوری عشق رو تجربه کنم! هنوزم دوست دارمتوی سال ۹۴ از یک تایمی به بعد کلا دیگه نیومدن، من هنوز می رم و به پیجشون سر می زنم اما نیستن امیدوارم از هم جدا نشده باشنیک پیج دیگه هم بود که ی دختر خانمی خاطراتشو می نوشتپدر و مادرش از هم جدا شده بودن و یک دوست خانوادگی داشتن که پسرشون دانشجوی پزشکی بود و مثل اینکه بابای خانواده هم مطب روانشناسی داشتاین پسره میاد با دختره دوست میشه و دختره هم یک دل و نه صد دل عاشقش میشه نمی دونم چه اتفاقی میوفته که پسره پا پیش می کشه(البته از اولشم مشخص بود که واقعا دختره رو دوست نداره) و دختره هم کلی باهاش حرف زده حتی مطب پدرش رفته بود اما پدر پسره بهش گفته بود شما به هم نمی خورید، یادمه توی عالم بچگی مدام براش کامنت می ذاشتم این پسره دوستت نداره خودتو کوچیک نکنخدا نبخشه اینجور آدم ها رو مخصوصا وقتی می دونن طرف زخم داره اما می رن سراغش، خعلی داغون شد دخترههعییی خعلی دلم می خواد بدونم الان کجان الان جی کار می کننبه شدتتتنت کنجکاوم این روز های من...ادامه مطلب
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 79 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 8:51

امسال موقع اعلام نتایج کنکور، قلبم توی دهنم بود، با اینکه کنکوری نبودم ولی ناخودآگاه استرس اومد سراغم، سه سال پیش همچین موقعی چه قدررررر بد بود، مجبور شدم رشته ای رو انتخاب کنم که نه تنها بهش علاقه ای نداشتم، بلکه ازش متنفر بودم، حالا حسم بهتر شده نسبت بهش ولی....

 

این روز های من...
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 96 تاريخ : شنبه 19 مرداد 1398 ساعت: 5:36

ایشون گربه ملوسی هستن،که دوستان توی حیاط خوابگاه پیداش کرده بودن، ی پا هم نداشت،با چن تا از بچه های خوابگاه با هم مسئولیت نگه داریشو به عهده گرفتیم،دوستان اسم های فراوونی هم از جمله مجید،جمشید و .... این روز های من...ادامه مطلب
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 110 تاريخ : شنبه 19 مرداد 1398 ساعت: 5:36

رفته بودیم کافه، همه چیز خوب بود ولی بهم خوش نگذشت...

 

 

+ فقط سیب پنیره، حرف می زد باهات...

این روز های من...
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 107 تاريخ : شنبه 19 مرداد 1398 ساعت: 5:36

به این نتیجه رسیدم که بلاگفا خیلی بهتر از اینستاگرامه

اینجا ادما ادا در نمیارن، کم تر سعی میکنن خودشونو لاکچری نشون بدن، از خوشحالی ها و غم هاشون راحت حرف میزنن، امروز به چند تا وب سر زدم، بعضی ها حال و هواشون مث من بود بعضی ها بدتر، واقعا راسته که میگن: کف داشته های ی نفر، سقف آرزو های ی نفر دیگه اس...

این روز های من...
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 112 تاريخ : شنبه 19 مرداد 1398 ساعت: 5:36

  و چشمان تو همان کافه ی دنجی ست که قهوه هایش جرف ندارد...       + شمایی که در نظر سنجی های اینستا شرکت نمی کنی، شما خییییییییلییییییی با کلاسی + ببخشید عکس ها واضح نیس، نور کم بود... دوستان آهنگ و این روز های من...ادامه مطلب
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 120 تاريخ : يکشنبه 26 اسفند 1397 ساعت: 6:34

گلکسی نوت 9 سامسونگ هم معرفی شد؛ 

شاید خوابشو ببینم

این روز های من...
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 26 اسفند 1397 ساعت: 6:34

امروز رفتم دکتر برای ارتودنسی دندون هام، از ساعت 6 تا 9 توی مطب بودم، هزینه اش شد هفت میلیون، عکسی که از دندون هامم گرفتم صد و هجده تومن شد، ویزیت دکتر چهل تومن، رفا و برگشت با آژانس هم شد هشتاد و پنج این روز های من...ادامه مطلب
ما را در سایت این روز های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epardis75941 بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 26 اسفند 1397 ساعت: 6:34